گزینه طلا | ||
|
غضنفر ميره مسجد وقتي مياد بيرون ميبينه کفشش نيست ميگه ? حالت داره ? نيامدم ?بدون کفش اومدم ? اومدم رفتم ? بعدن ميام غضنفر ? تا سيگار تو دهنش گرفته بودداشت مي کشيد ازش مي پرسن چرا ? تا سيگار ميکشي ميگه يکي واسه خودم يکي هم به ياد دوستم که زندونه. بعد از يه مدتي ميبينن داره يه دونه مي کشه بهش ميگن حتما دوستت از زندان آزاد شده ميگه نه خودم ترک کردم غضنفر ميره خواستگاري باباي عروس بهش ميگه اون گليکه زدي به يقهات خارش اذيتت نميکنه ؟ غضنفر ميگه خارش که نه ولي گلدونش که تو شلوارمه خيلي اذيتم ميکنه تو جرا هنوز نشستي ميکه دست به من نزنيد من ريدم *** مي دونين ترکا به آسانسور چي ميگن ؟ تاکسي ديواري يه روز غضنفر ميره مهموني بهش پولکي ميدن. وقتي داشته ميرفته ميگه چيپس هاتون شيرين بود…نگين خر بود نفهميد *** به غضنفر ميگن : دو دو تا ؟ ميگه : پس چند تا ؟؟ غضنفر ميره بدنسازي مربيه ميگه : هفته ي اول بدن درد داري…غضنفر ميگه : پس من از هفته ي دوم ميام *** غضنفر تو خيابون ميبينه نوشتن : سيو همان سيب است ..ميگه : دروغ ميگن پدرسگا..خودم خوردم صابون بود *** از غضنفر مي پرسن که امتحان رانندگي چطور بود؟ ميگه: خوب بود ولي جناب سروانه يک کمي مذهبي بود. ميگن : تو از کجا فهميدي؟ ميگه, آخه هر طرف مي پيچيدم ميگفت يا حسين! يا ابوالفضل العباس ، يا فاطمه زهرا يا علي غضنفر زنگ ميزنه به پيتزايي… ميگه: ببخشين ميخواستم يک پيتزا سفارش بدم. طرف ميگه: به نام؟ غضنفر ميگه: ايلده ببخشين. بنام خدا، ميخواستم يک پيتزا سفارش بدم *** به غضنفر ميگن:اگه تو دريا بيفتي وهيچ درخت يا جزيره اي نباشه که بهش پناه ببري چيکار مي کني؟ ميپه:ميرم بالاي درخت!ميگن بابا هيچي نيست که بري روش! غضنفر ميگه:مجبورم…مي فهمي؟؟مجبورم!!! *** غضنفر ميره توي ساحل داغ مي خوابه يه لاحاف کلفت هم ميندازه روي خودش, يه يارو داشته رد ميشده ميگه, آقا شما ترکين؟ غضنفر عصباني از زير لاحاف مياد بيرون ميگه چيه؟ از زير لاحاف هم معلومه؟ *** غضنفر مي ره کلانتري ميگه : جناب سروان من از همسايه مون شکايت دارم .. سروان ميگه چرا ؟ غضنفر : آخه به من ميگه گوه زيادي نخور … سروان : غلط کرده برو هر چي دلت مي خواد بخور *** به غضنفر ميگن سوره توحيد رو تفسير کن… ميگه: ايلده ظاهرا قفل رو دادن به احد، احد داده به صمد، صمد ديگه ويلکن نبوده… قفل رو برده کفر احد رو در آورده *** غضنفر با نامزدش ميره کافي شاپ ، گارسون مياد ميگه : چي ميل داريد براتون بيارم؟ دختره ميگه : دوتا کافه گلاسه لطفاً . غضنفر با عجله ميگه : دوتا هم واسه من بيارين *** از غضنفر مي پرسند چرا پرنده ها زمستان از شمال به جنوب پرواز مي کنن ؟ ميگه : آخه من امتحان کردم….. پياده خيلي راهه *** به غضنفر ميگن ترمز ABS چيه؟ ميگه تو سرعت هاي زياد و سر پيچ ها کار حضرت ابوالفضل رو مي کنه!!! *** غضنفر زنگ ميزنه به دوست دخترش..دختره ميگه: واي که چقدر لهجت بده! غضنفر ميگه: گطع کن دوباره ميجيرم [ سه شنبه 2 اسفند 1390
] [ 17:56 ] [ آزاد ] |
|
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |